بعد از حدود پنج سال از آخرین یادداشت من در وبلاگ قبلیم، دیشب بعد از دیدن فیلم مارتین مک دونا تصمیم بر این گرفتم که فعالیتم را در وبلاگ جدیدم ادامه دهم. همونطور که اشاره شد، فیلم بنشی های اینیشرین از مارتین مک دونا بهانهای شد تا باز امسال هم سینما دوباره زیباییهای خودش را به نمایش بگذارد. فیلم روایتگر گفت و گوهای روستاییان اینیشرین در جزیره ای در غرب ایرلند در زمان جنگ های داخلی است. فیلم تاکیید خود را بر روی دو شخصیت اصلی یعنی پادریک و کلم (Colm) گذاشته است. داستان فیلم از جایی شروع می شود که کلم تصمیم میگیرد دوستی خود را با پادریک قطع کند. دلیل کلم برای قطع همکاری اما معطوف به مسئله ای مهم تر همچون ماندگاری اسمش در تاریخ است. مسئلهای که توسط دوست سابقش پادریک نامفهوم و غیرموجه قلمداد شده و زمینه ساز مشکلات و جر و بحث هایی در میانشان می شود و در انتهای فیلم نیز به اوج خود میرسد. بد نیست قبل از ورود به بررسی فرم فیلم، اشاره ای به واژه بنشی نیز بکنم. بنشی در فولکلور ایرلندی، روحی مونث و پیام آور مرگ به اعضای خانواده است. بنشی هم در نام فیلم و هم به طور ضمنی در داستان به صورت پ...